اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

نفس به سینه ام گرفته قرآن بخوان دلم گرفته

یا انیس من لا انیس له

ای کاش خنجر میکشیدند از دخترت سر میبریدند

.

.

.

چه میفهمم من از زهراوما ادراک ما زهرا

 

 

ف ا ط م ه

و امان از روزی که خدا به من فاطمه بده...

و سلام به روزی که خدا به من فاطمه بده...

به شیوه ی مادر مریم مقدس عمل خواهم کرد

قبل از اومدنش براش برنامه میریزم

 

۱۸:۲۹

میدهت اسمت لذت عشقی مدام

 بسم رب الفاطمه الزهرا

گاهی از اینکه شما را مادر خطاب میکنم ازینکه هی خودم را به شما منسوب میکنم ازینکه با پررویی تمام اسم خودم را دختر بی بی گداشته ام ازین دست بالا گرفتن خودم ...میخواهم بمیرم،بمیرم بابت این جسارت

من از کجا؟دختری شما از کجا؟

من غبار قدم فضه تان هم نیستم مادر جان چه برسد به دختر شما!!!

 

وقتی به شما می‌اندیشم، از دست‌های تهی خویش شرمسار می‌شوم و بغضی که هر از گاهی میهمان گلوی خشک و گرفته‌ام است، آرام‌آرام می‌شکند و بر پهنای صورت گنهکارم می‌لغزد و جاری می‌شود. یک دنیا قافله اشک و آه و ماتم! پس با همین شبنم‌های دل گرفته وضوی عاشقی می‌کنم و به نام یگانه عالم و به یاد شما که نگین آفرینش تمام بانوان عالمید، نفس میکشم و باز زانوهای به زمین رسیده را میتکانم برای دویدنی دوباره...

دل داغدار من به تمام قامت به احترام شما می‌ایستد و در زاویه اندیشه‌هایش به شکیبایی شما فکر می‌کند و غم هایش برایش بی ارزش میشود.

پس چه زیبا ماردی مهربان برای پدر تنهایتان لقب گرفتید؛ که این مدال افتخاری بود که عجیب برازنده قامت و استقامت شما شد.

 پس از آن میثاق سبز در میعادگاه عشق، عاشقی کردید ...با نان و نمک علی عاشقانه ساختید و علی را هزاران مرتبه شرمسار شکیبایی‌ تان کردید. 

شما دختر برگزیده‌ترین معشوقه خدا بودید اما در تمام گرسنگی‌ها و خستگی‌ها، لب جز به تسبیح و تقدیس ذات مقدس خداوند  باز نفرمودید.

چه شقایق‌ها واطلسی‌ها و رازقی‌هایی به گلستان گل نشناس دنیا هدیه فرمودید که قصه پرپرشدنشان حدیثی است چون مثنوی یاس کبودتان که فعلاً در کنار زاویه ذهن من بماند تا بعد!

با مادر مادر گفتن ها کسی دخترشما نمیشود دختر باید شبیه مادر شود...

التماس دعا ای دار و ندار علی،ای بود ونبود حسن،ای مادر ارباب ما

 

بشم همونی که تو میخوای


 
 

 

۲۲:۵۴

قدیم السلطان

بسم رب الرئوف

آری قدیم السطان ...

شما از همان قدیم قدیم ها که هنوز من نبودم سلطان قلبم بودید

معلوم نبود آقا اگر نداشتمتان اگر سلطانیتان نبود چه بلایی بر سر مملکت قلبم می آمد...

آقا شما وعده داده اید سه جا به نزدمان بیایید اما شما که تمام عمر  کنار مایید؟؟؟

که  برایم فقط سلطان نیستید پدر مادر خواهر برادر رفیق امام و همه کسید

 به وجد می آیم که از خاندان موسوی ام

به وجد می آیم وقتی عموجان خطابتان میکنم

اما همیشه زیر بار این دین بوده ام و شرمنده

کاش رخصت دهید و صورتم  فرش قدومتان شود...

 

آقا با تمام دهان ها و تمام سلول های عالم میلادتان را تبریک میگویم سایه لطفتان بر سر عالم تا به ابد مستدام

 

بساط شاه و گدا در کنار هم پهن است

کنار جای تو جایی که داشتم دارم

 

همان گدای قدیمی که داشتی داری

همان امام رضایی که داشتم دارم

 

حرم نگو , عتبات است , تو حسین منی

هنوز کرببلایی که داشتم دارم

 

۱۵:۱۴

یتیمی

یا محی الاموات

یتیمی درد بی درمان یتیمی...

یتیم شدیم...

همیشه امان ازدل زینب...

بابا جان برای بچه هات دعا کن، دعا کن نخ سرنوشتمون به نخ چادر حضرت مادر گره بخوره

دعا کن آخرش شهادت باشه حسین جانم آخرین عبارت باشه

یتیمای باباعلی برای تسلی قلب صاحبِ عزا صاحبِ دلمان:

 اللهم صل علی محمد وآل محمد  

۲۳:۳۹

در پرده دل خیالِ تو رقص کند

بسم رب محی الاموات 
 شنیدم وارد مسجد شدید دیدید ابن ملجم(لعنت الله علیه) دمر خوابیده بیدارش کردید که نماز بخواند
بابایی دخترت هم خواب است  یک خواب عمیق خوابی از جنس غفلت...
باور نمیکنم بیدارم نکنید باور نمیکنم دریای بیکران مهربانی شما شامل حالم نشود
باور نمیکنم رهایم کنید چه کسی دلسوز تر از پدر برای دختر؟؟
بابا علی جانم
+فهمیدم شماره اسمم به ابجد برابری میکند با اسم محی الاموات  زنده کننده مردگان.من هم خوش خوشانم شده و به فال نیک میگیرم انگار میخواهی زنده ام کنی همان حیاتی که در قرآن وعده داده ای فلنحیینه حیات طیبه...به دریای فضلت نگاه میکنم و کم نمیخواهم و میدانم تو هم به کوچکیم نگاه نمیکنی. اینکه ابو حمزه را باز کنم و این فراز بیاید واحییته حیات طیبه فی ادوم السرور...
اینها برای دلم نشانی است من میخواهم، میخواهم آنچه را که به دردانه های درگاهت میدهی مرا هم در آن کوشه کنار ها جایی هست... لطفا...
+کلید قلبت در مشتم بود و هرگاه دست به سوی آسمان میبردم میدانستم بابای مادری ام بیشتر حواسش هست

                       

+یعقوب وار وا اسفاها همی‌زنم
 دیدار خوب یوسف کنعانم آرزوست
 والله که شهر بی تو مرا حبس می‌شود
 آوارگی و کوه و بیابانم آرزوست
 صاحب دلم کاش این رمضانِ آخر بی تو باشد
+میگویند اگر نمیتوانی کربلا روی روبه قبله بایست و به ارباب سلام بده
میایید هر روز(شب)در یک وقت معین همگی به اربابمان کشتی نجاتمان سلام دهیم ؟؟؟مثلا ساعت ۲۲
سلام دسته جمعی بیشتر کیف میدهد ها
حسینی ها بسم الله...



۰۴:۳۱

🧡💚💙❤

بسم الله الرحمن الرحیم

باید مرا گلیم مسیر نگار کرد

 زیر قدوم فاطمی‌ات خاکسار کرد 

 مهر تو را بهشت بخواهد نمی‌دهم

 در ماجرای عشق نباید قمار کرد

مگر میشود مولایی چون شما داشت و غصه خورد؟؟؟

  امشب اگر نگات هوای قَرَن کند

امید می رود که نگاهی به من کند 

 زیبنده است بال و پر صد فرشته را

 زهرا ببافد و تن تو پیرهن کند 

 کُشتی بگیر پیش همه با برادرت

 شاید کسی بیاید و جانم حسن کند!

آقا جان فدای دست کریمانه ی شما همه هستی من

چرا غلام نداری ؟ 

مگر که ما مردیم 

 نشسته ایم ببینیم انتخابت را  

کلی کار دارم میخوام کیک تولد درست کنم فرنی و ...درست کنم قبل افطار میریم باغ و من باید همه کارامو ردیف کنم امشب شب مهمیه (عکس هارو اگر شد همینجا بارگذاری میکنم)

+ازین به بعد میخوام از نزدیکانم کسی صدام زد بگم جانم؟خیلی حس خوبی در دوطرف ایجاد میشه

#مهربان باشیم

+اوستا کریم من اسماعیل به اون مهمی رو ذبح کردم دیگه نگفتم هی اسماعیل ردیف کن من ذبح کنم آخه به توان منم نیگا کن :)))

+تولده عید شما مبارک:))

۱۵:۱۰

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan