اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

هر چه بادا باد اما عشق باد

بسم الله الرحمن الرحیم

بنا را براین میگذارم که این آخرین ماه رمضان عمرم باشد

غم تمام شدنش آنقدر عمیق است که خواب را از چشمانم ربوده ...با اینکه خواب را هم عبادت محسوب میکند اجباری میخواهد مقربم کند...

خدای بینظیریست دیگر چیکارکند؟چطور به زور بغلم کند؟

دلم ازهمین الان برای این شهر تنگ میشود برای این ضیافتی که نظیر ندارد...

اضطراب از دست دادن و بهرمند نشدن دارم...

انگار هنوز مناجات شعبانیه در خونم جریان دارد

الهی فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَ وَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ

                                                                        ***

مولای مهربان تر از مادرم میخواستم نوع مصاحبت با شما راتغییر دهم بخندم و سرشار باشم و ...

اما انگار این عادت دیرینه بعد از زار زدن در دامنت و آرامش آغوشت و دست نوازشت بعد از چشم های بارانی بسی میچسبد و من را شدید محتاج و دلتنگ کرده...

پس میبارم میبارم ازدوری ات از محرومیت دامانت از میهمانی بدون حرمت...

این ها نارضایتی نیست کار دل تنگ است آقاجان

فقط اگر شب های قدر هم دور ازتو باشم چه کنم؟آنجاست که دیگر باید برای دلم رخت عزا به تن کنم

مریض بستر عشقم، شفا نمی خواهم

 که مرهم دلم از نسخه و دوای رضاست

                                                                        ***

به وقت یکم رمضان کتاب شهر خدا راکلید میزنم به توکل نام اعظمش...



                                                                         ***

خدایا ضیافت بدون صاحبمان صفایی ندارد

اللهم عجل لولیک الفرج

۰۶:۰۹

درهم برهم

بسم الله الرحمن الرحیم

۱)من آدم مذهبی نیستم ولی آدمای مذهبی و سبک زندگیشون رو دوست دارم

۲)بعضی ها معترض شدن که فکر کردی واقعا دختر حضرت علی هستی ؟یا فکر کردی چون سیدی دیگه خیالت راحته؟چرا انقدر سید بودنت رو فریاد میزنی؟بابا علی گفتن ها مادر گفتن ها به بی بی دوعالم به خاطر سیادتم نیست حتی اگر سید نبودم بازم میگفتم پدری ام پدری ام مثل حسن مادری ام...چون شیعه ام عشق ام رو فریاد میزنم و خودم رو دخترشون میدونم.اتفاقا چون سیدم فکر میکنم بیشتر مستحق عذابم امانتی رو خداوند لطف کرده بهم داده اگر امانت دار خوبی نباشم جام وسط جهندمه...والاااا

یا باز بعضی ها فکر میکنن من امامزاده ام و آدم خیلی خوبی ام؟نه ازین خبرا نیست من کوچیک همه شمام هستم و یه عده رعایت محرم و نامحرمی رو نمیکنن و میان قربون صدقه آدم میرن:(((

۳)دونفر هستن تو بیان که هردوشون به شدت قصد ازدواج دارن و خیلی براهم کامنت میزارن ولی من میدونم روشون نمیشه یکی پاپیش بزاره چجوری واسطه گری کنم؟البته دراین زمینه هروقت خواستم ثواب کنم کباب شدم و گند زدم:)

۴)بابا بزرگ من هر دفعه منو ببینه بااااید روبوسی کنه حتی اگه از آخرین دیدار یک روز گذشته باشه این کارشون هم حرص و لج بقیه نوه ها رو درآورده و به من میگن نوه ی اصلی هم صورت منو آبکش کرده یعنی ریشاشون عینهو خنجر:))))

۵)امروز یه خانواده مهمونمون بودن که من برا اولین بار میدیدمشون ولی دلم کلی براشون قنج رف یه تازه عروس دوماد کوچولو موچولو یه جفت دوقلو که همش میخواستم برم بوسشون کنم:)خدایا این مهمونی ها رو ازمانگیر

بعدا نوشت:اگر پسر بودن قطعا میرفتم شهرهای سیل زده برای کارهای جهادی الانم کار برام هست ولی اختیارم دست خودم نیست:((


۱۹:۵۶

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan