اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

سبک باران

بسم الله الرحمن الرحیم

روایت داریم از امام صادق علیه السلام که یکی از معانی رجب بارش است

اگر مقصود از بارش همان بارش رحمت الهی باشد

خودم را به مانند کسی میبینم که از ترس خیس شدن زیر چتر در باران قدم میزند

رجب ماه ترسوها یا شاید بهتر باشد بگویم ضعیف ها نیست رجب ماه عشاق دلیر است

کاش میتوانستم در رجب المرجب به حضور ولی خدا برسم و زیارت رجبیه بخوانم

خیلی غم انگیز است در جوار امام رئوف باشی و از آخرین زیارتت شاید یک ماه بگذرد

از امام رئوف گفتم چقدر برایم شوق انگیز بود زیارت امام رضا خواندن در حرم خواهر کریمه

 

               

حسی که در حرم این خواهر برادر دارم مثل پرواز در کرانه ای از مهربانیست 

این خواهر برادر برای من به مثابه حسین و زینب اند...

خیلی ظلم است رابطه ی این خواهربرادر راصرفا خواهربرادری بدانیم

هیچ خواهر برادری در عالم نیست که رایطه ای به این حد عاشقانه داشته باشند

رابطه ی  آنها فراتر از آنچیزیست که مادر داستان های عاشقانه میخوانیم فراتر از محبت خواهر برادر است بلکه رابطه امام و مأموم است که درخیال چون منی نمیگنجد

معرفت عمیق خواهر به ولایت برادر سبب شکل گیری این همه عشق میشود نه صرفا رابطه ی خونی...

 

+لجم میگیرد عکس هایی که میگذارم کجکی میشود.چرا آخر؟:)

++در خط مقدم مبارزه با کرونا نیستم چون معمولا با افراد سالم سروکاردارم اما پشت جبهه هم مهم است دیگر.ان شاالله مفیدباشیم

ماگرزسربریده میترسیدیم

درمحفل عاشقان نمیرقصیدیم

۱۰:۴۶

معجزه میشه اگه بخوای

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر ایمان داشته باشی اگر به قدرت بینهایت الهی اعتقادداشته باشی اگر توکلت فقط به اوباشد اگر امیدت فقط اوباشد اگر دچار شرک های خفی و جلی نباشی اذکاری هست که معجزه میکند...

باید اطمینان و اعتقادداشته باشی به معجزه شان...

خود من تجربه نکردم و آنقدر ایمان کاملی ندارم  اما برای شما که زلالید میتواند کارساز باشد ان شالله

همه ما بلا استثنا دچار ترس ها غم ها مکرها میشویم وخواسته هایی داریم در حدیثی از امام صادق(ع) آمده(نقل به مضمون):

+هنگام ترس و خوف بگو حسبنا الله و نعم الوکیل...خدا کافیست و بهترین وکیل است(آل عمران)

 خداوند در آیه بعد میفرماید اینها برگشتند به نعمت خدا و هیچ شری بهشان نرسید

یعنی اگر تو بگویی حسبنا الله و نعم الوکیل خداوند قسمت بعد را برایت محقق میکند

+وقتی دلت گرفت بگو لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین...اعتراف به اینکه من به خودم ظلم کردم(همان استغفار)،این وعده خداست اگر اعتراف کنی استغفار کنی غم و اندوهت میره که بره:))

در ادامه (۸۸سوره انبیا) خداوند میفرماید فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ...پس [دعاى] او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را [نیز] چنین نجات مى‏ دهیم 

+وقتی احساس کردی کسی میخواهد تو را فریب دهد بگوافوض امری الی الله ان الله بصیربالعباد...من کارمو به خودت میسپارم تویی که هستی تویی که میبینی

در ادامه خداوند میفرماید فوقاه الله سَیِّئَاتِ مَا مَکَرُوا ۖ وَحَاقَ بِآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ

+اگر خواسته ی دنیایی داری فرزند میخواهی،ماشین میخواهی،در ازدواجت گره افتاده و...

ماشاالله لاحول ولا قوه الا بالله(کهف ۳۹)

فقط قدرت خداست که همه چیزو درست میکنه

درادامه آمده فعسی ربی ان یوتنی خیرا من جنتک

اینجا عسی یعنی خداوند قطعا بهترش را به من  میدهد

*کتاب انیس الصادقین جهت ذکر های بیشتر با حساب کتاب امام صادق جان

+با این ذکر ها در حقیقت اعتقاداتمان را به خدا مرور میکنیم 

+بدحالیمونو با توسل و این اذکار بزداییم تا لذت و حال خوش معنوی را درک کنیم:)

داستانی در این زمینه:شخصی آمد نزد بابا علی (ع) گویا پس از جنگ بوده عرضه داشت آقا من نمیخوام دستم قطع بشه بابا به دستش دستمالی بستند و ذکری گفتند و دستش خوب شد

گفت به من یاد بدید چه ذکری؟بابا فرمودند دستت خوب شد برو دیگه

بسیاراصرار کرد بابا گفتند بسم الله الرحمن الرحیم

گفت عه همون بسم الله خودمون؟؟؟دستش افتاد...(یعنی باور ضعیف... مگه بسم الله انقدر کار ازش میاد؟)

نتیجه:دست کم نگیریم ذکر خدارو و ایمان قلبی داشته باشیم تا آثارش را ببینیم 



۱۱:۴۰

طریقِ مالک

بسم الله الرحمن الرحیم

یک نفر بازبان و رفتارش بر دلم زخم میزند آنقدر دلم میشکند که چند دقیقه بی اختیار اشک میریزم هرچه سعی میکنم جلو این اشک های مزخرف(که حالم اخیرا ازاین جنس اشک ها بهم میخورد) راکه باعث سردرد با زبان روزه میشود بگیرم،نمیشود

در دلم حس بدآمدن و دوست نداشتن آن شخص ایجاد میشود دلم میخواهدمثل سابق به خدا بگویم ببین ببین نمیذارن بندگی کنم ببین حالِ خوشمو ازم میگیرن...

(دختر بی بی سابق در این موارد هی حرص میخورد و در خودش میریزدبرای خودش غصه الکی درست میکند)

سریع یاد ماجرای مالکِ دل ها می افتم که مردی بازاری کلوخی به سمتش پرت میکند و به او توهین میکند وقتی دوستش میگوید وای برتو او فرمانده لشکر علی ابن ابیطالب است

میترسد و دنبالش را میگیرد میبیند مالک از مسجد بیرون آمده به دست و پایش می افتد مالک میگوید چه شده؟

عرض میکند مرا ببخش مرا عفو گفت

مالک میگویدهرگز ترس و وحشت به خود راه مده ! به خدا سوگند من وارد مسجد نشدم مگر این که درباره رفتار زشت تو از خداوند طلب رحمت و آمرزش نموده و از خداوند بخواهم که تو را به راه راست هدایت نماید

چرا من با این اشک هایی که میتواند از سر حال خوب و حب پرودگار بریزد به روح خودم آسیب بزنم چرا خودم را از حال خوب محروم کنم؟

برایش طلب مغفرت میکنم و میگویم خدایا من کی باشم که نبخشم من کی باشم که شکایت کنم من کی باشم که بدم بیاد

همانجا شیرینی اش را میچشم قلبم آرام میشود اشک ها جنس دیگری است و توام با لبخند است

الحمدلله...

+هرجای دعای ابو حمزه را که میخوانم دلم میخواهد از شدت زیبایی جملات و تعبیرات از شوق جان دهم انگار حرف ته ته دلت را که بلد نیستی برزبان بیاوری میزند

و ما انا یا رب و ما خطری هبنی بفضلک و تصدق علی بعفوک

من چه هستم ای پروردگارم؟و اهمیت من چیست؟به عفوت مرا ببخش و به گذشتت برمن صدقه ببخش

۱۳:۵۷

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan