اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

از خواطر

بسم الله الرحمن الرحیم

محل کار قبلیم گاهی با ماشینی میرفتم سر کار که آقا جان با اون میرفت باغ یعنی اون ماشینه باغشون بود...

پر خاک بودنش بماند گاهی بیل و کلنگای پدر جانم داخل ماشین بود

من ماشینو تو حیاط مرکز پارک نمیکردم میبردم پشت مرکز تو سایه زیر درخت توتا

بعد اونجا گاهی یه چندتا جوون علاف بودن ...

یه بار اومده بودند به آقای صالحی گفته بودن؟؟

اون دختره خانوم دکترتونه؟؟چقد ماشینش ضایس توشم بیل و کلنگه مگه باز بعد مرکز میره سر زمین خخخ ما هم کارگر میخوایما اگه بهش بگین خخخ

آقای صالحی هم گفته بود هه هه نیشتو ببند خجالت بکش.علاف بیکار!دیگه نبینم آمار دکتر مارو بگیرینا وگرنه من میدونم و شما

حالا جواب اونو که داده بودن ولی وقتی وارد مرکز شدند دیدم از بس خندیدن دارن میترکن!

اومدن گفتن جان ما دیگه با اون ماشین و بیل و کلنگ نیاین سرکار آبروی هر چی دکتره بردید

منم گفتم:اولا کی گفته من دکترم؟دوما خب فقط همون ماشینو میدن دست من:)

سوما مگه چشه؟؟خیلی هم خوبه...

#نه به ماشین قراضه پدر ها

یه بارم که از بازدید برمیگشتیم سر یه زمینی پر از خربزه و طالبی و هندونه نگه داشتند پیاده شدند و مثل قحطی زده ها به زمین بدبخت حمله کردند

گفتم آقای صالحی صاحبش شاید راضی نباشه بیاین بریم من کلی کار دارم

گفتند:زِکی پس فکر کردید شما رو برای چی آوردم که اگر صاحبش اومد بگم خانوم دکتر تشنه اش شده خواستم براش یه هندونه شقه کنم اونم شما رو ببینه هیچی نمیگه بماند میتونیم صندوقم پر کنیم!

#نه به سوء استفاده ابزاری

پ.ن: آقای صالحی جای پدرم هستند

۱۸:۰۶

باید رفت...باید موند

بسم رب الحسین علیه السلام

باید رفت باید دنبال پرچمت تا ابد رفت..باید موند باید پای این روضه ها تا ابد موند

جوان ناکام منم...جوونی که نتونه اربعین بره کربلا ناکامه...جوونی که نتونه کنار شادترین عزادارهای دنیا قدم بزنه ناکامه...

سال گذشته وبلاگم را با پستی از شما پا گشا کردم...

همین روزها بود...وقتی که دیگه کاملا ناامید شده بودم از وصال...

یک سال دیگه هم‌ اومد...و من به شرط حیات باز به دلم سال دیگه رو وعده میدم...

این نیومدن تو این سالها بی حکمت نیست...میدونم آخرش یه جوری میام که فکرشم نمیکردم...یه جورِ ...بماند حالا :)

کلا این روز ها دارم به حکمت و رحمت خدا باهم فکر میکنم شدیدا توام با همند و مدام سمت ما سرازیر میشن

ای میوه دل رسول خدا فقط به سمت تو باید آمد...آمدنی توام با دویدن ...فرار کردن

...ففرو الی الحسین...

اشک روان بر امیر کاروان که میخواندم شیخ جعفر شوشتری شمارا سریع ترین کشتی نجات خوانده بود...کل کتابش میگفت باید روی شما حساب دیگری باز کرد میگفت اگر مومن زرنگ باشد از شما لحظه ای جدا نمیشود

+من کوچکترین نشونه ها رو میبینم نشونه هایی که منو به شما ذره ای وصل کنن

وقتی محو گنبد سلطان بودم همون جای همیشگی دیدم دوتا خانوم پاکستانی دارن میان سمت من قبلش دیدم با چند نفر دیگه هم دارن حرف میزنند..یکیشون دستمو میگیره و تند تند حرف میزنه...از حرفاش فقط اینارو میفهمم...عراق..امام حسین...حرم...

به گوشیم و شماره ای که تو دستشه اشاره میکنه میفهمم میخواد به یکی که تو حرم امام حسینه زنگ بزنه

میدونم با اینکه گوشیم پر شارژه ولی چون تماس خارج از کشوره فقط میتونه یه سلام علیک کنه و قطع میشه

ولی بهش میدم...

تماس برقرار میشه.باز توی حرفاش میفهمم که میگه من تو حرم امام رضام توهم تو حرم امام حسینی؟؟

هنوز داشت صحبتش گل مینداخت که قطع میشه...

ومنی که به همین خوشحال میشم که با گوشی من تماسی هر چند کوتاه از حرم سلطان به حرم ارباب رفت...

ومن این رو نشونه میبینم:)

نشونه دیده شدن

+مداحی که هر سال این موقع گوش میدم و برای من حکم یک روضه جانسوز رو داره...

 


دریافت

معنیش رو میتونیداینجا  ببینید

+یک کربلا مقابل هر انتخاب ماست...

+مولای متقیان که درود خدا براو و فرزندان پاکش میفرمایند:اوصیکم به تقوی الله و نظم امرکم

امام الرئوف علیه السلام میفرمایند:ایمان یک درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یک درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.

سومین درجه ای که امام رضا برای انسان ذکر میکنند امام علی در کنار نظم آورده اند...

یعنی مرد شماره یک خدا تقوی به آن عظمت را در کنار نظم توصیه میکند!

اینکه نمیتونم رو برنامه ریزی و نظم فکر کنم،کار کنم،عمل کنم به شدت داره من رو اذیت میکنه...

عذاب وجدان دارم بابت این قضیه شدیدددد در حدی که واقعا خجالت میکشم

پیشنهادی ؟چیزی؟

+بیشترین مدت نبودنم در وبلاگ رقم خورد...سلام عرض شد:)

حالا من گفتم تا اربعین بدرود نمیشه ارفاق کنیدبهم؟

البته بنده اینجا نیام جاهای دیگه ای هست برای نوشتن و تخلیه اما هیچ کجا برای من درجستجوی عاشقی نمیشود :)

+پست طولانی همانا خونده نشدنش همانا:)

۰۰:۰۱

ای شما! ای تمام نام‌های هرکجا!

بسم الله الرحمن الرحیم

یک نفر آمد و گفت دختر بی بی الکی خوش است

راستش هرچی بهم میگفتن عمرا ناراحت نمیشدم اما الکی خوش؟!

چون خودم رو اصلا خوش چه برسه به الکی تصور نمیکردم

در حال حاضر دارم تو بدبختی و فلاکت غلت میزنم و شنا میرم ولی گاهی مسخره بازیم گل میکنه و هرهر به این بدبختیا میخندم

الان الکی خوش ترین آدم دنیام

هیچ دلیلی برای خوشی من وجود نداره(البته دلیل هست.چه دلیلی بالاتر ازخدای مهربان)...در وضعیت مشابه من احتمالا طرف همه چیو گاز میگیره

اما الان دارم به مسخره ترین چیزا میخندم...اینجوری نبودما.نمدونم چم شده.چیز میزی خوردم؟نمیدونم والا

فکر کنم مالی خولیا گرفتم وتمااام

شما را به خدای بزرگ میسپارم وعده ما بعد از 120 سال دیار باقی

نه شوخی کردم بعد اربعین یا شاید بعد تر ان شاالله میام اگر عمری بود ...

تا اون زمان اگر بار گران بودیم ورفتیم اگر نامهربان بودیم و رفتیم...

ای بابا این جمله آخری که اشکمو در آورد :((

فعلا کاری باری ندارید؟

عه تا خدافظی نکردم همه حرفامو بزنم

احتمالا ازین مرکز کذایی منتقل شم یه جا دیگه.البته جایی که میخوام برم از نظر پرستیژ و کلاس کاری خیلی پایین تره ...

من اینجا یه مافوق محسوب میشم امضام پای کلی فرم هست یه ابهتی دارم برا خودم

اما اونجایی که میخوام برم نقشم فرق میکنه

همکارام و مراقب سلامتام از وقتی فهمیدن میخوام برم کلی اصرار که بابا نرو...همه ترفندارو پیاده کردن که نظرم تغییر کنه...

مثلا میگفتن اونجا که بری بدبخت میشی کلی کار میریزه سرت...اونجا میشی زیر دست یکی مثل خودت و...

اما اینا اصلا برا من مطرح نیست.

فقط دلم برای مردم فوق العاده مهربون اینجا که من رو دیوونه خودشون کردن تنگ میشه

دوشنبه هم تو عمل انجام شده قرارم دادن که باید کباب بدم منم مظلووم گفتم باشه کبابتونم میدم

قراره خودشون بیارن بپزن بشورن بسابن من فقط کارت و رمز کارت بدم ...

 

 

+آیا دلتان برای حرم امام رئوف تنگ شده است؟

آیا بسیار مشتاق پابوسی شان هستید؟

خب بنده تجاربم را در اختیار شما عزیزان میگذارم

بنده در گذشته دو روش داشتم یکی پیله کردن یکی لوس کردن

در روش پیله کردن یعنی همش میگفتم خدا حرم ...امام رضا حرم...دلم تنگ شده حرم...من حرم میخوام...من...

که معمولا با اشک همراه بود و خداروشکر خیلی زود جواب میداد خیلی زود(یعنی خودم تو کفش میموندم)

روشی که بعدا کشف کردم و بیشتر حال میداد بهم لوس کردن خودم بود

اساسا انسان بسیار لوسی هستم (به لوسی می برنخوره) واگر کسی باشه که ناز و لوسی منو بخره خیلی خوشحال میشم و نهایت استفاده رو میبرم

امام رضای عزیزم ناز منو میخرید چجوری؟

میومدم میگفتم آقا جان یعنی این درسته من از دوریتون اینقدر دلتنگ شم؟یعنی دیگه دختر بی بی رو دوست ندارین؟؟یعنی دختر بی بی انقد بده که تو حرمتون راهش نمیدین؟؟که اینها هم با حالت بغض و گریه بود

بعدش چی میشد؟؟امام رضای جان منو الساعه میطلبید

اما در حال حاضر مشکلاتی رخ داده که نمیتونم برم حرم...ترس ورم داشته از روش های کما فی السابق استفاده کنم وضایع بشم؟؟

اونوقت دیگه دلخوشی نمونه برام :((

من اگر احساس کنم امام رضا هم دیگه نازمو نمیخره که دق میکنم رسما

بنابراین فعلا صبر پیشه میکنم ببینم خدا وامام رضاش چی میخوان...

 

شنیده ام که از این عبد، یار خسته شده
خدا کند که به اخراج ما رضا نشود ...

 

+من هستم ولی اینجا مدتی نیستم(فرزندانم! رو هوا والکی این تصمیمو نگرفتم دلیل دارم)

 

تا سلامی دیگر بدرود...

والی الله ترجع الامور...

یا علی علیه السلام

 

 

۱۲:۲۳

چرا عاقل کند کاری؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

آیا تا بحال از ماسک زرد چوبه استفاده کرده اید؟

یه وخ استفاده نکنین ها که بیچاره میشین پشیمون زار میشین

همین منو میبینین؟؟یه زخم خورده و گول خورده ام...

همش تقصر تحریماست همش تقصیرآمریکاست کلا همه چی برمیگرده به آمریکا ...

اگه من گل وبلبل زندگیمو میکردم ماسک میخواستم چیکار؟؟اصلا منو چه به ماسک؟؟

پوست به این خوبی دارم تییییش(الکی)

همه با هم یکصدا مرگ بر آمریکا

 

میگفت: ماسک زرد چوبه خیلی خوبه

میگفتم :آره خوبه ولی پوست زرد میشه ها... نمیشه رفت بیرون

میگفت:اصلااینجور نیست من زدم خیلی راحت پاک شد

 

اما من احتیاط کردم گفتم حالا اومدیم و پاک نشد گذاشتم جمعه باشه که مجبور نباشم برم بیرون

ماسک زدن من همانا...

                         

این شکلی شدنم همانا...

                          

یعنی الان با اسید و سنگ پا هم بیفتم به جون صورتم پاک نمیشه که نمیشه

نتیجه گیری اخلاقی:به حرف هر ننه قمری گوش نکنید(مخصوصا اگه اون ننه قمر رفیقتون باشه و قصدش یرقانی کردن شما باشه)

پی نوشت1:نگاه خوبی که میشه به این قضیه داشت اینه که با پاییز ست شدم :)

پی نوشت 2:در جهت ننه من غریبم بازی و نشون دادن حال بد و زرد وزار هم کاربرد داره:)

 

کمی هوا وسط این غبار هم خوب است...

الحمدلله على کل حال...

 

۱۰:۴۵

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan