اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

پست متبرک

بسم الله الرحمن الرحیم

این پست متبرک است

چون در فضایی نوشته شده است که محل عبور و مرور فرشتگان و اولیا خداست

جمعه باشد روز رو به غروب باشد ایام عاشورای دل باشد کجا بروی که قلبت را تسکین دهد ؟در آغوش که بروی که با تو همراهی کند و دلت را با نورانیتش جلا بخشد؟

 جز حضرت سلطان پناهی نمیابم.میروم تا باحضرت سلطان برای مادرمان روضه بخوانیم راهی میشم بلافاصله به سمت رواقی میروم که متبرک است به نام بی بی جان اما گویا آنجارا برای آزمونی بسته اند با اشک به سوی صحن انقلاب میروم خودم را به ضریح میرسانم چشم هایم دیگر ضریح را نمیبیند هرچه سیل اشک را کنار میزنم که ضریح را ببینم امان نمیدهد...

انگار غمی که سنگینی میکرد در دامن امام رئوف سبک شده 

+قصد دارم این حضورم را تقدیم کنم به همه بزرگوارانی که اینجا را میخوانند

کسانی که در سردرگمی و حال خراب و ... به یاری ام شتافتند کسانی که به صورت خصوصی تذکر دادند و در مواردی راهنمایی ام کردند کسانی که قلم رنجه نمودند و با نظرشان مرا شاد نمودند کسانی که خواندند و نظر ندادند

بزرگواری که در حرم خاتون برایم دعا کردند و همه و همه...

(فقط سه نفر بیشتر در ذهنم بودند چون از مشکلشان تا حدودی خبر داشتم)

گمان نبرید که دارم به شما عزیزان لطف میکنم.خیر در حقیقت به خودم لطف میکنم چون با محبت کردن و دعا برای دیگران اول حال خودم خوب میشود و من نیاز دارم به این حال خوب...

وپیروی میکنم از روش حضرت مادر که برای دیگران دعا میکردند

زیارت جامعه کبیره میخوانم در حرم امام الرئوف به نیت همه شما

(چقدر هم در ترکم موفقم:))



۰۰:۰۶

خوشبختی یعنی...

بسم الله الرحمن الرحیم

خوشبختی یعنی این پیام واست بیاد...


۱۴:۲۱

دلبسته یاران خراسانی خویشم

بسم الله الرحمن الرحیم

دلم هوای دیدنش را داشت.نمیدانم زمان چطور گذشت وچگونه به در خانه اش رسیدم.

-ای پسر رسول خدا درخواستی داشتم.در دعاهایتان یادی هم از ما بنمایید.

-فکر میکنی به یادتان نیستیم و فراموشتان میکنیم؟

-میدانم که نه اما...

-هر وقت خواستی بفهمی چقدر به یادتان هستیم ببین چقدر خودت به یاد ما هستی...

                                         ***
از امروز باید با خودم عهد ببندم نباید لحظه ای فراموشش کنم.

اصول کافی ج 4 ص469
۱۴:۱۲

برویم در آغوشش

بسم الله الرحمن الرحیم

چه کیفم کوک باشد چه کشتی هایم غرق شده باشد چه حال زیارت باشد چه حال زیارت نباشد چه احساس خوبی از آدم بودنم داشته باشم چه خودم را بدترین آدم دنیا و غرق گناه بدانم در هر حالتی خودم را به آغوشش میرسانم آغوشی که همیشه جایی برای همه هست ...

چه بهترین آدم دنیا باشی چه غرق در گناه...

اوگناه را نمیبیند یعنی نمیخواهد ببیند در هر صورت پذیرای توست شاهد سخنم این کلیپ است از استاد متفکر نابغه علیرضا پناهیان...

چه امامی!چه پناهی!چه سلطانی!

همه میدانند که چقدر امام رضایی ام ...حتی برادر کوچک 6 ساله ام میگوید آبجی تو عااااااشق حرمی،او نمیداند طبیب حال بدم رفیق حال خوشم همدم همیشگی ام حضرت سلطان است...

من بزرگ شده ی این حرمم،یادم می آید آنقدر کوچک بودم که روسری هم نداشتم کافی بود بدانم حرم میرویم دیگر سرازپا نمیشناختم مادرم یک گوشه مینشست و مشغول زیارت من کل حرم را متر میکردم و روی سنگ های مرمر سرسره بازی...مادر که می آمد و میگفت برویم فرار میکردم تا بیشتر در حرم بمانیم...

به قول علامه طباطبایی همه امامان لطف دارند همه شان رئوفند اما لطف و رافت این امام حسی است ظاهر است...

این سلطانی که خداوند ولی نعمتمان قرار داده فرزند عزیز بابایمان علی (ع)است بایدم همچون خودش باشد...

آییییییی مردم آیییییییی شیعیان نازتان را ارزان نفروشید که گران میخرد این سلطان...آییییییییی مردم دیگر ذره ای غم به دلتان راه ندهید که این سلطان طبیب است...آییییییی مردم این سلطان مهربان فقط آقای خوب هانیست آقای بدهایی مثل منم هست...بشتابید که آغوشش گشوده است برای همه مان...خودتان را ازین نعمت واسعه محروم نکنید سلطان منتظر ماست بیا تابرویم...

این کلیپ شرح حال منم هست

دعا کنید به خادمیش بپذیرتم

 



۱۷:۵۳

پدری ام

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها حال و هوایی کریمانه دارد این روزها اسلام یتیم میشود این روزها شیعه امام غریبش حسن را ازدست میدهد این روزها دل ما گره میخورد به معین الضعفا شمس الشموس حضرت سلطان...

همه شان نور اند نور واحد نور علی نور...به همه این نور های مقدس حس پدری دارم،

وایییی اسم پدر که می آید کبوتر خیالم پرواز میکند به شهر رویایی ام نجف زیر لب زمزمه میکنم:

پدری ام پدری ام من مسلمانم و دختر علی ام...

دلم هوایی میشود بابایی میشود

واااااااای که وقتی تو را بابا علی جااااااان خطاب میکنم همه سلول های بدنم غش میکنند از نام زیبایت باباعلی جاااااان...وای که دلم قنج میرود وقتی تو را ابتاه خطاب میکنم...خوش بحالم خوش بحال شیعیانت که بابایی چون تو دارند

براستی چه دارد آنکس که تو را ندارد؟

میدانی که دخترت چقدر بابایی است...میدانی که وقتی نهج البلاغه ات یا سخنی از شما میخوانم یا فضائلی ازفضائلتان را دستم را مشت میکنم بر سینه میکوبم درحالی که ازشدت انفجار احساس دندانهایم را میفشارم میگویم  جاااانم جاااانم بابا علی جااانمالهییییییی من به فدای شما بشم الهیییییییی قربون شما بشم و اشک در چشمانم حلقه میزند واین نهایت احساسات دختری به بدی من نسبت به بابایی به خوبی شماست...

بابا علی جان میدانی که دخترت چقدر بابایی است ...

دختری نکرده ام در حقتان نمک خورده ام نمک دان شکسته ام ...

اما شما بابایی را درحقم تمام کرده اید...

بابا جان این احساسات بی نهایت من نسبت به شما کار دل است یا نظر بوترابی شماست؟؟که انقدر جان جانان هستید که مرا به فرزندی قبول کردید وآتش عشقتان را در قلبم مشتعل نموده اید...

اگر هم برای شما کاری نکنم اگر هم دختر خوبی نباشم بازهم دلم خوش است که شیعه ام...به هیچ دردی هم نخورم سیاهی لشکر که هستم سیاهی لشکر جمع کسانی که نامشان شیعه مرتضی علیست...

صورتم فرش قدم هایتان...نمیدانم چه پیش آمد که کبوتر دل عاشقم به سمت شما به پرواز درآمد...پدری ام پدری ام مثل حسن ع مادری ام

بابا جان در این روزها که دلم امام رضایی است حضرت سلطان شاهنشاه دلم باز دست کریمانه اش را بر سرم کشیده و رافت بی نهایتش را دوباره شامل حالم کرده،مهربان پدر!فرزند مهربانتان مرا به طعام بهشتی دعوت کرده است...در عمق دلم فریاد میزنم منو این همه خوشبختی محاااااااااله

جان به فدای شما وفرزندان اطهرتان




۱۸:۲۷

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan