اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

آخرین سنگر سکوته...

بسم رب الحسین علیه السلام

تا الان چندین پست نوشتم با حال و هوای حـــــسین (ع)

ولی منتشر نمیکنم...چرا؟؟؟

چون از حرف و حرف و حرف خسته شدم

 

واقعا دیگه حرفی برای گفتن اینجا ندارم.

نه که حرفی نداشته باشما نه حرف هام بدرد بخور نیست

 

#مرگ تدریجی یک وبلاگ

 

ولی دلم برای اینجا و آدماش تنگ شده بود گفتم یه سلامی عرض کنم :)

۱۲:۲۵
یا زهرا
۱۶ شهریور ۹۸ , ۱۲:۳۲

پس هردفعه یه ابراز وجودی بکن:)

پاسخ :

چشوم :))
نباتِ خدا
۱۶ شهریور ۹۸ , ۱۲:۳۳

سلام دوستِ من😍❤️

پاسخ :

های مای فرند 🙋‍♀️😚
میرزا مهدی
۱۶ شهریور ۹۸ , ۱۳:۱۱

سلام

میدونی چیه؟ آدم میترسه چیزی که مینویسه در خور و شایسته ی اربابش نباشه.... واسه همینه که نشرش نمیده. من که اینطورم

پاسخ :

و علیکم السلام
میبینم که چله نشینی به پایون رسیده :)
بله اینم هست اما یه چیز دیگه هم هست
آب‌گینه موسوی
۱۶ شهریور ۹۸ , ۱۳:۱۴

سلام عزیزم؛

گاهی آدم دچارِ قبض میشه، صبوری کن، تموم میشه این حال و روز اِن‌شاءلله.

پاسخ :

و سلام و درود خدا بر تو ای دخترِ موسی

۲۱۹۰روز زمانی زیادی نیست برای انتظار تموم شدن این قبض؟؟؟
بیشتر از این صبوری؟؟
باشه چاره ای نیست
آقای گوارا
۱۶ شهریور ۹۸ , ۱۵:۲۹

علیکم السلام [لبخند]

 

+ با خانم موسوی موافقم

پاسخ :

و علیکم السلام و رحمت الله
+اگه میخواست تموم بشه میشد
اما حال قبضم ربطی به این پست نداره(البته بی تاثیرم نبوده)
منظورم این بود این همه احساساتی که من در متن هام میارم در عشق و علاقه ام به اهل بیت و داد زدن این عشق درست نیست
وقتی پای عمل و بندگی میلنگه...
تصمیم گرفتیم اگر موفق شویم به حول و قوه ی الهی از میزان لوس بودنمان بکاهیم :)
ریحانه
۱۶ شهریور ۹۸ , ۱۵:۴۸

روزانه نویسی کن. یه جور کارنامه اعمال هم میشه :)))

 

ولی خدایی منم اینقدر اومدم اینجا و همش نق در مورد اینکه من بنده خوبی نیستم شنیدم خسته شدم. ببخشید اینقدر رک گفتم. منظورم اینه کمی شاد باش. این میزان ناشکری رو هیچ کس حتی خدا نمیپسنده.

پاسخ :

میدونی حرف زدن زیادی خوب نیست و گرنه من که پرچونم تا دلت بخواد :))
عزیزم واقعا ناراحت میشم از خستگیت تو وبلاگم و شرمندتم ببخشید
اما شما از میزان بار فشار روحی که رو من هست خبر نداری
اگر همین دین و خدا رو نداشتم اینجا نمیومدم پست بزارم قطعا سر به بیابون میذاشتم والا:)
فقط ریحانه جان تا وقتی من اوضاعم اینه احتمالا وبلاگمم فازش غمه نیا اینحا که خاطرت مکدر نشه.باشه؟
ریحانه
۱۶ شهریور ۹۸ , ۱۵:۵۲

البته قطعا نظر شما با من متفاوته و قطعا نظر شما هم محترمه.

 

ولی کامنتها هم متاسفانه همش حالت نق داره... من کافی نیستم برای بندگی... من کلماتم برای امام مناسب نیست... من حقیر کجا نمیدونم چی چی کجا ...

 

واقعا مسلمون بودن اینقدر زشت هست؟ اینقدر پر از نک و ناله و احساس ضعف و بدبختی؟

پاسخ :

عزیزم شما منو قاطی مسلمونا میدونی تقصیر من چیه؟؟؟
ضعف های منو بدبختی های منو به پای دین کامل و بی نقص میذاری تقصیر من چیه؟؟؟
برو ببین یه مسلمون واقعی چحور زندگی میکنه؟؟ببین ازون شادترم هست اصلا؟؟؟
مطمعن باش ملکه ی انکلیس یه هزارم شادی اونو درک نمیکنه
برو ببین وقتی بهش میگن سرطان داری چجوری برخورد میکنه
شنیدم که میگم
MIS _REIHANE
۱۷ شهریور ۹۸ , ۰۰:۴۷

قربونت برم.چی بگن والا.

با دین و خدا و اعتقاداتت ک به مشکل نخوردی؟خوردی؟

یا فقط حوصله وبلاگ نداری؟

پاسخ :

خدا نکنه
موضوع کلا یه چیز دیگه اس
آقای گوارا
۱۷ شهریور ۹۸ , ۰۸:۲۷

ما که خبر نداریم اوضاع از چه قراره . ولی نمی دونم چرا احساس می کنم یه مقدار دارین سخت می گیرین به خودتون . ان شاالله که خیره و ختم به خیر میشه ...

پاسخ :

نه آخه مربوط به اوضاع نیست که بازم باید اعتراف کنم بی تاثیر نبوده
اما دقت کردید آدما هرچی نزدیک تر باشن به حضرات کمتر داد میزنن که من عاشقم و دوست دارمشون؟؟
جرقه این تفکر چندین ماه پیش در وبلاگ سابق آقای ن.ا در ذهنم ایجاد شد
موضوع یک پستشون همین بود
آقای گوارا
۱۷ شهریور ۹۸ , ۱۳:۰۸

در مورد کسی که عاشقه فکر کنم همین درست باشه . یعنی کسی که عاشق باشه به معنی واقع کلمه اصلا چیزی جز معشوق نمی بینه که بخواد جلوش رجز عاشقی بخونه .

اما من که هنوز تا عاشقی فاصله دارم روش دیگه ای دارم . ذکر "عاشقتم" بر می دارم تا عاشقش بشم . حرفش رو می زنم که به این دلیل و اون دلیل دوستش دارم و عاشقشم تا بره توی وجودم . با نوشتن انقدر این چیز های دوست داشتنیش رو برای خودم یاداوری می کنم تا بالاخره عاشق بشم .

نظرتون در مورد این روش چیه ؟

 

@ نون جان . جرقّه ای ایجاد کردی ، حالا بیا مدیریتش کن ...

پاسخ :

عه چه نظر خوبی ...ممنونم
جرقه ی جدیدی باز ایجاد شد
نظرم خیلی مثبته چون برام سخته از عاشقی حرف نزدن و دم نزدن و بروز ندادن احساسات و سکوت کردن
اما واقعا درست کدومه؟
وبلاگ قبلیشون نمیدونم چی شده وگرنه لینک میدادم ببینید
همونجا هم نظر گذاشتم و تعجبم رو بروز دادم
ولی از همون موقع دارم فکر میکنم به این موضوع و به نظرم درست اومده
آقای گوارا
۱۸ شهریور ۹۸ , ۰۶:۴۹

" برام سخته از عاشقی حرف نزدن و دم نزدن و بروز ندادن احساسات و سکوت کردن "

این جمله نشونه ی عاشقیه ...

 

+ تا حالا نوشتن توی جایی غیر از وبلاگ رو امتحان کردین ؟ توی یک دفتری چیزی ، جایی که هیچ کس جز خودتون نمی خونه .

پاسخ :

بی نهایت از شما ممنونم بابت دلداری دادن و نشونه هایی که پیدا میکنید
+قبلا زیاد مینوشتم که لو میرفت و حرف های خیلی خیلی خصوصیم به دست دیگران افتاد:(
ن. .ا
۱۸ شهریور ۹۸ , ۱۰:۲۲

سلام

من توی اولین فرصت میام و این مطلب رو با نظراتش میخونم تا عرایضی رو تقدیم کنم خدمتتون

ان شا الله عزاداری تون مقبول حق باشه... که حتما هست...

پاسخ :

و علیکم السلام
خیلی متشکرم شکفت زده شدم از حضورتون
ن. .ا
۱۸ شهریور ۹۸ , ۱۷:۲۵

خب هم مطلب و هم نظرات رو خوندم

در مورد ننوشتن واقعا الان حرفی ندارم برای گفتن..

میدونم گاهی فاصله گرفتن، خیلی خوبه... اما برای هرگز نوشتن شک نکنید نیاز به یک جایگزین دارید والا بهتون ضربه میزنه...

 

در مورد اون مطلب وبلاگ من و کمتر شعار دادن عاشق ها... خب هنوز بر همون عقیده هستم...

اما اون مال اون مرتبه هست... شاید در مورد امثال من فرمایش آقای گوارا درست باشه...

و البته درسته...

منتها همینقدر بگم فرمایش ایشون و اون مطلب من با هم در تناقض نیستن که بگیم کدوم درسته...

اما تفصیلش نیاز به زمانی مجزا داره...

منم از فرمایش برادر گوارا خوشم اومده... بهش بیشترر فکر کنید...

پاسخ :

جایگزین؟؟
میدونم چه جایگزینی میتونه باشه اما متاسفانه در دسترس نیست و احتمالا نخواهد بود

فکر میکنم شعار واژه ی خوبی نباشه بهتره بگیم بروز این عشق!
که دقیقا از همون روز که اون پست رو نوشتید ذهن من رو درگیر کرده خیلی مقابله کردم با احساساتم که در نهایت به این نتیجه رسیدم حق با شماست...
فرمایش جناب گوارا برای من هم گوارا بود یه جور پیشنهاد بود برای رهایی ازین مقابله و مقاومت
ولی واقعا چطور باید بود...
من در سرگذشت بعضی علما شنیده ام که مثلا در عزای ابی عبدالله بلند بلند گریه میکردند و ....
یا آیت الله بهجت که جلو در حرم( فکر کنم )امام رضا دیدم برسینه میکوفتند و اشک میریختند
درحالی که مردم اطرافشون بودند
خب این نمونه ای از بروز عشق هست
اما باز دیدم کسایی که خیلی محکم و باصلابت هستند و با اینکه از مقربان درگاهند داد نمیزنن ...
ودرسکوت عشق میسوزند

آقای گوارا
۱۹ شهریور ۹۸ , ۲۱:۱۰

شاید شاه کلیدِ حل این مشکل این باشه که مرتبه مون رو بفهمیم که کجاست .

 

+ می تونین این جا بنویسین و کلا در حالت پیش نویس قرار بدین . به هر حال فکر کنم نوشتن یه راه خوب باشه برای تخلیه . همون ماجرای منفجر شدن کلّه و این ها که گذشت !

پاسخ :

مگه مرتبه رو میشه فهمید!!
+چند وقتی هست همین کاررومیکنم و احساساتم رو که داره غلیان میکنه مینویسم ولی منتشر نمیکنم
فک کنم کله از باب های دیگه بترکه از یسری فکر و خیال که به کسی نمیشه گفت
آقای گوارا
۱۹ شهریور ۹۸ , ۲۱:۲۲

با آزمون و خطا فک کنم یه چیزایی میشه فهمید . مثلا حرف هایی که من توی وبلاگم می زنم وقتی از یه حدی رد میشه احساس سنگینی می کنم . می فهمم که دیگه دارم زیاده روی می کنم . و اگه خیلی هم کم بنویسم اثراتش رو تو خودم می بینم . اون حدّ وسطش رو کم کم پیدا می کنه آدم . صفر و صدی نمیشه نگاه کرد بهش ...

 

+ انشاالله کمک کنند باشه .

ان شاالله اون گوشی که باید شنوای این حرف ها باشه رو پیدا کنین

پاسخ :

هوم بله اون کسی که باید باشه نیست
ناامیدی از خطوات شیطانه اما ناامیدی غیر قابل کنترلی دروجودم هست مبنی بر پیدا شدن اون گوش...
اما شکسته میشه این حس ها روزی که درک کنم خدا برای من کافیست و بهترین گوش خواهد بود
اون روز میرسه ...
ان شاالله
ن. .ا
۲۰ شهریور ۹۸ , ۰۹:۰۸

سلام علیکم

شگفتی نداره بزگوار... خیلی اوقات میخونم مطالب شما رو... فقط توفیق نظردهی ندارم

 

بروز عشق در هر شخصی با توجه به تشخصش هست...

مثلا آیت الله بهجت در نمازشون اون طور عاشقانه بروز داشتند... ممکنه عالمی دیگه از ایشون بالاتر باشه اما سکوت داشته باشه... یا حتی پایین تر باشه اما ساکت باشه...

این به معنای کتمان عشق نیست... تشخص ها متفاوته...

در زمینه عشق اهل بیت خب منظور این نیست که کلا سکوت باشه/// اگر چشیده ها سکوت کنن که اصلا عین ضرر هست...

اما به نظرم اونها تجلیاتشون به گونه ای هست که مجب جاذبه اطرافیان به اون عشق میشه... 

چون تجلیات و بروزاتشون هم بر اساس حکمت هست...

ماها در اون مرتبه نیستیم... تجلیاتمون بر اساس عواطف شخصی هست...

خب خوبه... همین هم غنیمته... باید باشه...

همین رو هم اگر واقعا دلمون رو بدیم به اهل بیت با همین تجلیات موجب رشد خودمون هم میشیم...

 

پاسخ :

سلام علیکم و رحمت الله
نه اختیار دارین.

تجلیاتمون بر اساس عواطف شخصی هست...دقیقا نظر منم همینه
درباره خودم همچین فکری میکنم که تصمیم گرفتم تجلیات رو از بین ببرم اما نشد و خیلی سخته برام برای همین کمترش میکنم نه اینکه کلا حذف بشه
پس نتیجه میگیریم این یک قائده کلی نیست و در هر کس با توجه به موقعیت و به قول شما تشخصش فرق میکنه
ممنونم بابت این نظرتون روشن تر شد برام
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan