اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

سفرنامه جان

بسم الله الرحمن الرحیم

۱)مولا جانم جان جانانم زبانم برای بیان احساساتم الکن است

 هیچ چیز خوب نمیشود تا نیایی 

جای همگی خالی:)

عیدتون خیییییلی مبارک


۲)نزدیک بود حادثه منا رخ دهد و جان به جان آفرین تسلیم کنم عجب شلوغه جمکران

۳)نخود هر آش که میگن منم رفتم تو تیم سلامت موکب ها 

روپوشم بهم دادن ولی هم ماله یه آقا بود و فوق العاده کثیف هم با چادر نمیشد بپوشم

خدا وکیلی بی نظمی میباره 

دلم میخواد منو مدیر این جور موکبی کنند بعد معنی نظم و ترتیب رو درک میکنند

انقد گرد وخاک و طوفانه که قلوه سنگ گذاشتیم رو میز

۴)تو صف شربت صلواتی بودم  خواستم دوتا بردارم یکی برای دختر خالم بعد حاجاقا که سنی هم ازشون گذشته بودگفتن قربون چسبات برم چند تا برمیداری؟

_چسبات؟؟؟؟؟؟

_به لهجه اصفهونی به چشمات میگن چسبات 

اقا من چقد خندیدم خیلی باحال بود لهجه شون و لهنشون 

۵)داشتم با خالم به صورت غلیظ مشدی صحبت میکردم یه آقاهه گفت شما اصفهانی هستید؟لهجه اصفهانی کجا مشهدی کجا؟

۵)نوکراو خادامای امام رضا (ع) در نظم  نظیر ندارن.موقع نماز همه جا مفروش تا آشغال از دست کسی میفته سریع جمع میکنند 

جمکران اذان تموم شده بود تازه داشتن فرش میکردند همه هم عجله داشتند به نماز برسن و میرفتن رو فرشایی که هنوز کنار هم قرار نگرفته بودهی خادما هم میگفتن نیاین رو فرشا تا پهن کنیم اصن یه وضعی

قمیا بیان دعوا:)

۶)من تو این سفر یه دوره فشرده آموزش بستن روسری مدل لبنانی گذاشتم برا خاله هام مفت و مجانی انقدر من غیر مادی ام

۷)  گفته بودم هر شهری میرم بایه بار شنیدن لهجه ی اون شهر میتونم عینهو خوشون صحبت کنم؟

الان فول اچ دی قمی صحبت میکنم

۸)اقا ما هرجا رفتیم به کسایی که کمکمون میکردند از محصولات ارگانیک باغمون میدادیم یعنی انقد ذوق میکردند انگار بهشون شمش طلا دادیم:)




۱۶:۲۳

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan