اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

آیا میخواهی شفا داده شوی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

برای درمان درد هایم به قرآن رو آوردم قرآنی که شفاست...

چند ماه است که هی میخوانم و نمی یابم نه شفا را نه آرامش را...

یک داروخانه مجهز را در نظر بگیرید که تمام داروهارا برای هردردی دارد هرگرفتاری که به داروی خویش برسد و ازآن برداشت نماید بهره مند خواهد شد

بیمار نمیتواند از دم دست همه داروهارا بخورد تا به درمان برسد!

قرآن کتابی است که برای هردرد درمانی دارد و کتابی است که برای هر کس هدایتی دارد و شفایی می آورد.برای یک بیمار گاهی بیش از یک آیه لازم نیست.

آنچه در خود قرآن از آن یاد شده تلاوت آیه هاست و انتخاب آیه ها...

که یا باید طبیب آیه را نشان دهد یا خود فرد برتمام قرآن مسلط باشد و جایگاه و روحیه هارا بشناسد و از آیه مورد نیاز استفاده کند

مسئله این است است که ما کار درمان و کارتحقیق را مخلوط کرده ایم و صدمه ها دیده ایم...

نمیدانم شاید داروی درد من این ها باشد:

قرآن میفرماید اگر خوبی میخواهی(نه خوشی)خوبی در:

*عشق به الله و ادامه انسان 

*ودرعمل نماز و زکات

*ودرعهد

*ودروفای به عهد

*ودرصبر و شکیبایی به هنگام درگیری ها(گمان میکنم این مرحله کلید قفل های من است)

این هاهستند که کسری های ماراپرمیکنند و کمبود هارا سرشار هرچند سنگین و ناخوش باشند که خوشی وجود ندارد مگربرای آنها که با ناخوشی ها خوش اند وبا ناخوشی به خوبی میرسند

حتی قرآن راه رسیدن به خوبی را نشان میدهد:"لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون"(هیچگاه به خوبی نمیرسید مگر اینکه از محبوب ها وعشق ها بگذرید)


سمعا وطاعتا اسماعیل هایم راذبح میکنم نوش دارو را با عشق سرمیکشم به امید شفا...


پ.ن:بخش عمده این متن از کتاب برداشت از قرآن به قلم استاد صفائی حائری ست

و روزی بغیر حسابی بود برای من.خداوند رحمتشان کند ان شاالله

۰۷:۴۱

تا کی دوری و مدعی دوستی؟

بسم الله الرحمن الرحیم

قرآنی را که استاد به من هدیه داده بود برمیدارم نه به قصد تلاوت و نه به قصد ثواب بلکه به قصد مطالعه...

انگار دفعه اول است که قرآن میخوانم انگار این آیات را تا به حال نه دیده ام ونه شنیده ام ...

مغزم پر سوال میشود که چرا اینجا خداوند فرموده جز خاشعان؟چرا خاشعان؟چرا صادقان نه؟بعد که می اندیشم حکمتش را میفهمم

گاهی تفسیر آیه را در گوشی ام میخوانم...

هنگامی که انذار میدهد خودم را جمع میکنم و حواسم رامتمرکز و هنگامی که از رحمانیتش سخن میگوید چشمانم را میبندم و با لبخندی  غرق میشوم در دنیای تخیلاتم میبینم که در آسمانم و هاله ای از نور مرا فرا گرفته و من نشسته ام و سرم را برروی تکه ای ازنور قرار داده ام لبخندم عمیق تر میشود چون خود را در آغوش خدا می یابم چشمانم را که باز میکنم گونه های خیسم را پاک میکنم و باز میخوانم و میخوانم و ...سیر نمیشوم 

قرآن کتابی است که مهجور است در نزد من زیاد به سراغش نرفته ام و زیاد از آن نمیدانم.این چه مسلمانی است؟این چه شیعه بودنی است؟تو از معجزه پیامبرت غافلی آنوقت دنبال کدام معجزه میگردی؟تا کی دوری و مدعی دوستی؟ازخودم بسیار ناراضی ام کاش بتوانم جبران کنم

وااای بر من ، وااای برمن ،  وااای برمن

نمیدانم چطور جواب دهم؟؟؟

۱۹:۵۵

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan