اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

وَ لَاَبکِیَنَّ عَلَیکَ بُکاءَ الفاقِدینَ

بسم الله الرحمن الرحیم

همه چیز خوب است ظاهرا؛اما از این خوب بودن نسیم آرامش نمی وزد. 

از این خوب بودن صدای سکوت بکر نمی‌آید

قاطی رنگ آبی این خوب بودن، چند قطره جوهر تیره ریخته شده .

 همیشه یک جای کار می‌لنگد. یک‌جای این خوب بودن می‌لنگد

 شبیه به پرنده ای که قبل از پریدن شک می‌کند به منطق پرواز. 

یک جای کار می‌لنگد و فکرم به‌جایی قد نمی‌دهد.

 انگار افکارم جایی برای بزرگ‌شدن ندارند. 

تا می‌آیند قد بکشند می‌خوردند به دیواری که این کوچه را بن بست کرده است

دیگر این ها خوب نیستند... نه کارهایم، نه راهم، نه دنیایم. به دلم نمی‌نشینند. 

یک چیزی کم است و من از این کم بودن غصه می‌خورم میخواهم فرصتی داشته باشم تا افکارم پرواز کنند. چشمم به کوچه‌ی رو به روی بن بست میماند کوچه‌ی تو رو به‌روی همین بن بست بود و من سال‌ها از آن غافل بودم.

و هنوز هم توان برخاستن از این بن بست و قدم گذاشتن در کوچه ی آب پاشی شده ات را ندارم ...

بوی آسمانی کوچه ات تا به اینجا میرسد درِ سپید خانه ات به چشمم میخورد

ولی سنگینی تعلقات اجازه حرکت به من رانمیدهد 

اشک میریزم بلند بلند از سنگینی این همه بار...

وَهُوَ یَضِجُّ إِلَیْکَ ضَجِیجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِکَ

#تمنای تسلیم

 


دریافت

 

۰۸:۲۸

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan