بسم الله الرحمن الرحیم
نمدونم چرا در موقعیت های حساس بیشتر پستم میاد یعنی دوست دارم پست بذارم :)
بین انبوهی از جمعیت برای گرفتن فشار خون هستم الان که سرم خلوت شده دارم پست میذارم و یاد یه خاطره افتادم
یه استاد داشتیم معلومات واقعا بالایی داشت اما اصلا تدریس نمیکرد میومد مطالبو بین ما تقسیم میکرد هر بار یه نفر ارائه میداد
یه بار یکی از بچه ها مطالبشو آماده نکرده بود قرار گذاشتیم هی ازش سوال بپرسیم تا رفیقمون رو بد بخت نکنه و وقت کلاس بره
موفقم شدیم ولی بحثمون رفت سمت غیر درسی
استادمون میگفت یک مرد باید چند تا زن بگیره شما به زنان ایران نگاه نکنین انقد حساسن رو این موضوع
تو کشور های عربی خود زن اول میره برا شوهرش زن پیدا میکنه و حجله رو هم خودش میبنده
میگفت خودم برا شوهرم رفتم یه زن پیدا کردم هم از من جوونتره هم خوشگل تر
که شوهرم از دستم ناراحت شد و گفت دیگه ازین کارا نکنی و دوروز خونه نیومد بس که ناراحت شده بود
ولی شماها این کارو بکنید شاید شوهرای شما ناراحت نشن
میگفت وقتی میتونیم چند نفره خوشبخت باشیم چرا دونفره خوشبخت باشیم!!!
ما همه چشامون اندازه در قابلمه شده بود و دهان ها نیز باز
آخه نونت کمه آبت کمه زندگیتو بکن
که حالا شوهرت خوب از کار دراومده تو میخوای به زووووور هَوو برا خودت درست کنی...
+امروزم یه مار و جوجه تیغی وسط جاده بود چرا همه حیوونا یورش میارن سمت ماشین من
با این اوصافی که میگید قطعا این حس ناخرسندی از همین جمع ها ...