اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

:))

بسم الله الرحمن الرحیم

اینو یادتونه کلیک

یادم رفته بود شماره خانوم دکترو درست کنم و همون قبلیه سیو بود

صبح پیام دادم:سلام خانوم دکتر صبح بخیر من امروز نمیتونم بیام با من کاری ندارید مشکلی نیست؟

پیام داد:سلام عزیزم از نظر من هیچ مشکلی نیست ولی والا به پیر به پیغمبر من نه خانومم نه دکتر

خخخخخ تا الان میخندیدم :))


دوتا خاطره هم بگیم

+استاد داشتن توضیح میدادن که وقتی یه نفر چیزی تو گلوش گیر کرد و هیچ راهی برای خارج شدنش نبود و طرف داشت خفه میشد یه سوراخ کوچیک در قسمت خاصی از گلو ایجاد کنید

من هر چی گشتم اون نقطه رو روی گلوی خودم پیدا نکردم 

گفتم استاد من پیداش نمیکنم که

گفت خب بیا روی گلوی من واضح تره(در آقایون اون نقطه برجسته و واضحه)

من گفتم نه نه نه استااااااد پیداش کردم ...فهمیدم ...

بچه ها زدند زیر خنده بماند ، استاد گیر کَق داده بود که بابا تو دیگه عجب آدمی هستی خب بیا رو گلوی من پیداش کن تا یادبگیری :)) 

البته که سربه سرم میذاشتن ولی من نخوام روی گلوی ایشون یاد بگیرم باید کیو ببینم؟؟؟

+اتاق ما تو خوابگاه طبقه چهارم بود سوار آسانسور شدیم یه نفر اضافی هم سوار شد گفتیم پیاده شو که باز آسانسور گیر میکنه گفت نه بابا مگه من چقده وزنم

هیچی دیگه آسانسور گیر کرد برقاش خاموش شد همه جیییییییغ بنفش میزدند 

اکسیژنم کم بود اما من ریلکس تو گوشی بودم 

که زنگ زدن مهندس بیاد و آسانسورو درست کنه

وقتی در آسانسورو باز کرد آسانسور بین دو طبقه متوقف شده بود  ویه فاصله زیادی بود آقاهه گفت دستتو بده بیا بالا منم سریع زهره رو انداختم جلو گفتم دست اینو بگیرید بعد من دست زهره رو میگیرم و همه به ترتیت میایم بیرون :)))

خواستم در جریان باشید من نگران اسلامم که در خطر نیفته :))

۱۳:۱۳
فاطمه فاطمی
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۳:۱۷
دمت گرم کلی به اون برادر خندیدم

پاسخ :

:))
نوش جان
رزمنده ..
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۳:۳۴
سلام مومن. جزاکم الله خیرا


کلی خندیدم...
یادمه یه سری اشتباهی از مخابرات، خط ما را دایورت کرده بودند روی یه خط دیگه...
که البته بعد از چند روز درست شد...
ولی خب تو اون چند روز، هیچ بنی بشری نبود که به ما زنگ نزه...حالا در شرایط عادی این اتفاق نمی افته ها...
هیچی اون بنده خدا شاکی شده بوده که این فلانی کیه که اینقدر هم بهش زنگ می زنن(لبخند)




عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
یا علی

پاسخ :

سلام علیکم
:)))
این برادر که ما چند بار بهشون اشتباهی پیام دادیم مث اینکه بدشم نیومده بود دفه قبل کلی سوال جوابم کرد بعد آخرش گفت من نه خانومم نه دکترم 
ولی خیلی گیجم که باز دوباره به اون بنده خدا پیام دادم
یاعلی
سوته دلان
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۳:۳۶
چرا انقد مزاحم تلفنی مردم میشی؟! :)

پاسخ :

چون گیج تشریف دارم :)
طرف اصلا منو مزاحم نمیدونست روش میدادم تا شماره شناسنامه مو درمی آورد
ناشناس
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۳:۵۰
خب چیمیشد میرفتی رو گلوی استاد اون نقطه رو پیدا میکردی؟

پاسخ :

اسلام اسلام
الله الله اسلام در خطر می افتاد
خیلی هم لزومی نداشت رو گلوی استاد یادبگیرم این همه گلو ریخته :)
آقای گوارا
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۴:۰۵
[لبخند]

پاسخ :

چند روزه شما به جای :) 
(لبخند) میذارید و من خندم میگیره
از آقا رزمنده یاد گرفتید؟؟؟
:)
**هِلِناز **
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۴:۲۰
پیدا کردن اون نقطه خیلیم اسون نیست 
ولی در شرایط بحران اینجوری چاره ی آخره ... باید امتحانش کرد .... 

پاسخ :

ها دیگه وقتی طرف داشت میمرد و تجهیزات نجاتش نبود باید اینکارو کرد
روی گلوی استاد بدون لمس هم خیلی واضح بود نمدونم امتحان نکردم
لوسی می
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۴:۵۷
عاشقی به سبک بی بی است که اسلام را زنده نگه داشته است :))

پاسخ :

قال لوسی می علیها السلام:))
بهههله اینجوریاس
bahar .....
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۶:۰۸
😂😂😂
به قول دختر داییم اگه همون جوری خفه بشه بهتره تا به دست ما بمیره :|

پاسخ :

خو اونوقت از عذاب وجدان میمیری
ولی اینجوری میگی من هر کاری از دستم براومد کردم اون عمرش به دنیا نبود:))

نا دم
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۶:۱۲
سلام
آفرین دختر خوب.... همین جاهای ریز ریز که وا بدی تا اخرش میری! خوب کردی مراقب به خطر افتادن اسلام بودی( آیکون بغل و .... دیگه توضیح ندم:)) )

پاسخ :

و علیک السلام و رحمت
من کلا نگران در خطر افتادن اسلامم برا همین لقب مادر شهید گاهی به من میدن :)))
وایییییی ایکون ذوق و تشکر و اینا 
:))
bahar .....
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۶:۲۲
اونقدر تو کمرش میزنم عذاب وجدان نگیرم :|
ترسناک خب :|

پاسخ :

وا خو اونجوری که واقعا زیر دست خودت میمیره :))
ترسناک باشه بهتره که بمیره
صامد حمزه
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۶:۲۴
یعنی زهره اسلامش به خطر نمی افته؟؟؟؟
😜🙄😃😃😃

پاسخ :

زهره قبل این قضیه خودشو به فنا داده بود و اسلامش از خطر گذشته بود
براش شهرام بهرام نداشت
بعدم مگه من ضامن اسلام بقیه ام ؟:)
آقای گوارا
۱۹ تیر ۹۸ , ۱۷:۲۱
از ایشون و خانم صهبا و غیره [لبخند]
چون موقع لبخند زدن دیگه انصافا انقدر :) کشنمیاد صورتم ! [لبخند]

پاسخ :

بنیانگذارش آقا رزمنده ان :)
ما که دقیقا همنقد کش میاد :)
سبو ....
۱۹ تیر ۹۸ , ۲۳:۳۷
دیروز یکی از دوستام داشت با یه آقایی صحبت میکرد رفت بهش خودکار بده دستشون به دست هم خورد دوستم تا شب هی دستش رو میرفت میشست که اثرش از بین بره 😂😂😂😂

پاسخ :

اوه اوه خودشو به فنا داد و تامام باهیچ شستنی هم ماسمالی نمیشه بهش بگو اسلام رو در خطر ننداز خواهر من حجابتم رعایت کن :)))

MIS _REIHANE
۲۰ تیر ۹۸ , ۰۰:۳۹
((((((((((: ای حجم از فداکاری بی سابقس.
کارت درسته.ایول.

پاسخ :

میبینی عجب آدم فداکاری هستم :)))
گفتم زودتر بره بیرون چون رنگچش عینهو گچ شده بود
اما چه فایده کسی قدرمو نمیدونه :))
علی کشاورز
۲۱ تیر ۹۸ , ۰۹:۱۹
سلام

پاسخ :

و علیکم السلام
محمد برزین
۲۲ تیر ۹۸ , ۰۹:۲۸
جیغ بنفش ! 
من هر روز توی خونه از این جیغ بنفشها می شنوم و ... 
هم پسرم مصطفی هم مادر محترماشان که به طول عمرشان بیفزاید

پاسخ :

خدا حفظشون کنه :))
ولی جیغ بنفش شش هفت تا دختر با یه پسر بچه و مادر گرامی قابل مقایسه نیستا
اصن از جیغامون فهمیدن گیر افتادیم
محمد برزین
۲۲ تیر ۹۸ , ۰۹:۴۳
آره
شش هفتا یه چیز دیگه است 

پاسخ :

کل چهار طبقه از بس جیغ جیغ میکردیم فهمیدن ما گیر افتادیم 
بنفششششش بود به معنی واقعی کلمه :)
Parad ox
۲۴ تیر ۹۸ , ۱۰:۱۵
فقط خاطره آخر :)))

پاسخ :

:))
ماهنوز نفهمیدیم شما خانومید یا آقا؟؟؟
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan