بسم الله الرحمن الرحیم
اینو یادتونه کلیک
یادم رفته بود شماره خانوم دکترو درست کنم و همون قبلیه سیو بود
صبح پیام دادم:سلام خانوم دکتر صبح بخیر من امروز نمیتونم بیام با من کاری ندارید مشکلی نیست؟
پیام داد:سلام عزیزم از نظر من هیچ مشکلی نیست ولی والا به پیر به پیغمبر من نه خانومم نه دکتر
خخخخخ تا الان میخندیدم :))
دوتا خاطره هم بگیم
+استاد داشتن توضیح میدادن که وقتی یه نفر چیزی تو گلوش گیر کرد و هیچ راهی برای خارج شدنش نبود و طرف داشت خفه میشد یه سوراخ کوچیک در قسمت خاصی از گلو ایجاد کنید
من هر چی گشتم اون نقطه رو روی گلوی خودم پیدا نکردم
گفتم استاد من پیداش نمیکنم که
گفت خب بیا روی گلوی من واضح تره(در آقایون اون نقطه برجسته و واضحه)
من گفتم نه نه نه استااااااد پیداش کردم ...فهمیدم ...
بچه ها زدند زیر خنده بماند ، استاد گیر کَق داده بود که بابا تو دیگه عجب آدمی هستی خب بیا رو گلوی من پیداش کن تا یادبگیری :))
البته که سربه سرم میذاشتن ولی من نخوام روی گلوی ایشون یاد بگیرم باید کیو ببینم؟؟؟
+اتاق ما تو خوابگاه طبقه چهارم بود سوار آسانسور شدیم یه نفر اضافی هم سوار شد گفتیم پیاده شو که باز آسانسور گیر میکنه گفت نه بابا مگه من چقده وزنم
هیچی دیگه آسانسور گیر کرد برقاش خاموش شد همه جیییییییغ بنفش میزدند
اکسیژنم کم بود اما من ریلکس تو گوشی بودم
که زنگ زدن مهندس بیاد و آسانسورو درست کنه
وقتی در آسانسورو باز کرد آسانسور بین دو طبقه متوقف شده بود ویه فاصله زیادی بود آقاهه گفت دستتو بده بیا بالا منم سریع زهره رو انداختم جلو گفتم دست اینو بگیرید بعد من دست زهره رو میگیرم و همه به ترتیت میایم بیرون :)))
خواستم در جریان باشید من نگران اسلامم که در خطر نیفته :))