بسم الله الرحمن الرحیم
قصد داشتند بیایند برای خاستگاری...
من شرایط ازدواج را نداشتم برای همین هی بهانه می آوردم
نمیخواستم وقتشان را بگیرم و آخرش هم نه بگویم
اصرار اصرار اصرار
حجت را تمام کردم گفتم جواب من احتمالا نه باشد اگر آمدند و ناامید برگشتند به خاطر اصرار خودشان است...
آقای پسر زمانی را تعیین کرده بودند
من ایشان را ندیده بودم حتی نمیدانستم چه شغلی دارند وخیلی چیز های دیگر(مدافع حرم بودنشان سری بود)...
گفته بودند مذهبی است و مقید(بر خلاف خانواده اش) ...
اما جدا از نداشتن شرایط ازدواج در آن زمان برای من فقط مذهبی بودن ملاک نیست شاید یک نفر انسان بسیار خوبی باشد ولی برای هم همسران مناسبی نباشیم
باید تحلیل شود و بررسی...
هیچ وقت آن خاستگاری محقق نشد
اما من به تعریف های دیگران راجع به خوب بودنش ایمان آوردم
جوانی که در اوج جوانی جانش را در کف دست بگذارد و برود و به ندای عقیله بنی هاشم لبیک گوید یقینا آسمانی است
او در این دنیا اگر ازدواج نکرد اکنون شاید در سرای باقی حورالعین ها صف بسته باشند برای نیم نگاهش:))
ممکن بود من الان به عنوان همسر شهید با شما سخن بگویم و خاطراتم را کتابی کنم و...
خب فرزندانم این هم از خاطره ای دیگر که برایتان نقل کردم
خدا وکیلی کی به اندازه من خاطره داره؟هنوز خیلی هاشم نقل نکردم:))
فکر کنم باز دارم در پست گذاری بی جنبه میشم
با این اوصافی که میگید قطعا این حس ناخرسندی از همین جمع ها ...