یکی نیست بگه دختره ی لوس اینقد اشک دم مشک نباش اگه بخوای بدرد بابا بخوری اول باید بتونی یه خورده احساساتت رو کنترل کنی اگه یه نفر به بابا چیزی رو نسبت داد یا توهین کرد نشینی زار زار گریه کنی...قشنگ حرفتو بزنی...یکم آدم باش دیگه...
عید غدیر مولودی داشتیم خونمون ،منم کلی دم و دستگاه مالونده بودم به صورتم همینکه خانوم مولودی خون اسم بابا رو آورد مگه دیگه اختیارم دست خودم بود اشک میمومد منتها اشک سیاه دیگه هیچی شده بودم عینهو زامبی:)
یه بارم تو خوابگاه میلاد بابا جشن مولودی داشتیم من انقد کل کشیده بودم و دست زده بودم جون برام نمونده بود ولی خیلی کیف داد یکم از احساساتم تخلیه شد:)))
الان هم همچین حسی دارم ولی کجا تخلیش کنم؟:(
یک مقدار هم این احساساتم توسط دیگران سرکوب شده میترسم بلاخره بترکم
میلاد بابا علی جانمون مبارک
***
ای که ناز صدای تسبیحت
درخرابات جان ما مانده
من کیم تا فدای تو باشم ؟ جان عالم فدای سلمانت...
بابی انت و امی یا ابتاه...
باباجان بلاخره میاد اون روز که دخترِ خوبی بشم دخترِ بدرد بخوری بشم
پ.ن:معتکفین جای من جامونده ی بی لیاقت رو لطفا خالی کنن...
با این اوصافی که میگید قطعا این حس ناخرسندی از همین جمع ها ...