بسم الله الرحمن الرحیم
از سال ۹۱تا الان حدود ۱۲ساله حسرت پیاده روی تو مسیرش رو دارم حسرت تاول پا وخستگی و ...
بماند موانع نیومدن هام😭 من صبوری میکنم و امید دارم تا لحظه آخرعمرم
+الحمدلله امام رئوف دلم رو آروم میکنه دیشب چندین ساعت کنارش بودم ...
رئوف هم کلی بازی کرد و بایه خانواده سه نفره رفیق شده بود اصلا پیش ما نمیومد بابابای اون خانواده عجیب دوست شده بود و باآب وتاب براش حرف میزد😅
+دیگه حالم خوبه دلم قرصه منکه تلاشمو کردم و میکنم دعاکردم و میکنم توکل کردمو میکنم به امام رضا سپردم و میسپرم شد شد نشدنشد الحمدلله علی کل حال قطعا نتیجه هرچی باشه خیره پس نگرانی چرا؟؟؟
فردا دوباره میرم دنبال کارا...پیش رئیس دانشگاه ببینم چی میشه؟
+اون دختر که دچار سوختگی شده بود یادتونه ؟هفته پیش مامانش اومد مرکز بهداشت دیدم بنده خدا کلی فاکتور آورده که من اون پولو فقط خرج بچم کردم 😭گفتم این چه حرفیه؟اصلا لازم نبود
به نظر من زیر گردنش خیلی بهتر شده بود ازون حالت وحشتناک کمی بهتر شده بود اما مادرش میگفت بعد اون حادثه چشم هاشم دچار مشکل شده...وزنشم که کردم وزن یه دختر پنج ساله اندازه وزن پسر دوسال و نیمه من بود😥مادرش میگفت بعد اون حادثه یه حالت گوشه گیر وافسرده پیدا کرده و اصلا غذاهم نمیخوره
بعدازاینکه من درخواست کمک کردم برای هزینه های درمانی این بچه وتوکل گروه ها فرستادم واستوری کردم برخلاف انتظارم خیلی استقبال شد راستش اصلا فکرشو نمیکردم ...نصف هزینه ای که جمع شدرو کسایی دادن که نه من اونهارو میشناختم نه اونها منو اما انقد دلشون دریایی و بزرگ هست که به محض دیدن درخواست سریع واکنش نشون دادند وحتی کسایی که توانایی کمک نداشتند استوری من رو فوروارد کردند و پیام من رو به گروه هاوکانال های خودشون ارسال کردند خیلی غبطه خوردم به این عزیزان 😭
این اولین تجربه من بود وبسیار شیرین و دلچسب...
+این روزا به ندرت تایپ میکنم کلا ویس میفرستم این ور اونور حتی به رئیس رؤساهم ویس میدم برای همین هم نوشتن سختم بود هم درب وداغون شد😅
+عنوان:مداحی رضا نریمانی که ورد زبونم شده😁
با این اوصافی که میگید قطعا این حس ناخرسندی از همین جمع ها ...