اصلاً حسین جنس غمش فرق می‌کند

من در بهشت

بسم الله الرحمن الرحیم

تف به ریا اما اگر در تصویر دقت بنمائید مشاهده میفرمایید که دارد از چهره ام نور منعکس میشود:)))

بهشت ارزانی خوبان عالم

بهشت من تماشای حسین است


۰۰:۳۶

کنترل محسوس

بسم الله الرحمن الرحیم

یعنی دم خدا گرم قربونش بشم جوری منو هدایت وکنترل میکنه که تو کفش میمونم، همه جا واسم یه به پا میزاره

*مثلا با مامان جون رفتیم خرید دست رو هر مانتویی میزارم یه عیبی واسش پیدا میکنن

_نه این تنگه

_نه این آستیناش کوتاهه

_نه این دکمه هاش ازهم دوره و...

یا یه تار مو بیاد بیرون سریع اشاره میکنند که بپوشون

یا بعضی وقتا که خیلی شلوغ پلوغه مامان جون میگن قشنگ رو بگیر منم میگم آخه با این چادرای مدل دار چه جوری رو بگیرم؟؟؟

واسه خودشون اینقدر حساس نیستن که رو من حساسن!

*خان دایی کلا آدم غیرتمندی هستن ولی نمیدونم چرا این ویژگی شو ، رو با حجاب ترین خواهرزاده اعمال میکنن

یه بار خانوادگی میخواستیم بریم کوه قرار شد همگی بیان جای خونه مامان بزرگ ازاونجا با هم بریم،منکه رسیدم هنوز هیچکس نیومده بود نرفتم داخل دم در منتظر بودم که یکهو دیدم خان دایی باشتاب عجیبی دارن میان سمتم با خودم گفتم الهییییی دلش برام تنگ شده ، خیلی عجله داره ، لبخند به لب بودم دستمو آوردم جلو که دست بدم  ابروهاشو بهم کشید و گفت بدو بدو برو خونه نمیبینی چقدر شلوغه همه دارن نگات میکنن...

یکی از دوستاشم که اومده بود خاستگاری نزدیک بود منهدمش کنه...

*یه رفیق دارم به نام سحر مانتویی هست موهاشم تا وسط سرش بیرونه...وقتی که دانشگاه میرفتم و خوابگاه بودم قبل بیرون رفتن منو یه چکی میکرد بعد میرفتیم بیرون،بیرون هم که بودیم و من واسه یه کاری چادرو رها میکردم و جلوش باز میشد با یه حالت دعوا و کاملا جدی:حواست کجاست بگیر جلو چادرتو ، ای بابا من ازدست تو چیکار کنم؟کلا دستتو بیرون نیار از زیر چادر

_آروم بخند

_آروم صحبت کن و...

بچه ها گاهی که سحر نبود و میخواستیم بریم بیرون میگفتند سحرتایید کرده؟

                                                       ***

خدایا سپاس به خاطر فرستاده هات سپاس بخاطر آفرینش این موجودات سپاس به خاطر کنترل محسوس:))


۰۹:۴۹

در جُستجوی عاشِقی

یَا مَــنْ بیـده کُــل مِفـتاح

السلام علیک فی آناء لیلک واطراف نهارک
Designed By Erfan Powered by Bayan